منت کش
نوشته نذیر ظفر نوشته نذیر ظفر

       13/26/04 لویزیانا –امریکا

 

عمریست ناز آن بـــــت عیار میکشم

منت  به دوش این دل بیــمار میکشم

در سایه ء درخت تـــــــمنا نشسته ام

دست دعــا به جانـــــب دادار میکشم

در بوستان زنده گی پژمرده خا طرم

گاهی جفا ی گل؛ دمی از خار میکشم

از اقتدا به شـیخ ندارم امـــــــیدی چند

سجاده را به خانهء خــــــــمار میکشم

چون گـــنبد عمــامه به نفس اماره شد

سر را برهـــــنه کرده و دستار میکشم

محراب مــــن کمان دوابروی دلبرست

من نقش روی دوست به دیوار میکشم

گر یک رمق وفا نکنم در طریق مــهر

خود را بدون محکــــمه در دار میکشم

گر یک اشــــــــارتی ظفرا بینم از وفا

با پای مژه ره بــــــــــسوی یار میکشم

نوت: نفس اماره :نفسی که امر دهد به لذت

خمآر: شراب فروش

 

 

گریه ء تنهایی   نوشته نذیر ظفر 13/26/04

 

اگر در کنـــــجی تنها گریه دارم

ز الام و ز غمـــــــها گریه دارم

نمیــــــــخواهم کسی رویم ببیند

نهان از چشسم اعدا گریه دارم

سرشـــــکم میدهد بوی جمالت

چو از عشق تو زیبا گریه دارم

نه رومالی که اشکم را بروبم

غریــبم روی بوریا گریه دارم

دلــی پردارم از درد فراقــــــت

ز طغیانء تمنـــــــا گریه دارم

درین دنیا نبــاشد غمشر یکی

به حال اهــــل دنیا گریه دارم

 


April 29th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان